سفارش تبلیغ
صبا ویژن
[ و او را از قریش پرسیدند ، فرمود : ] اما خاندان مخزوم : گل خوشبوى قریش‏اند ، دوست داریم با مردانشان سخن گفتن ، و زنانشان را به زنى گرفتن . امّا خاندان عبد شمس : در رأى دور اندیش‏ترند و در حمایت مال و فرزند نیرومندتر . لیکن ما در آنچه به دست داریم بخشنده‏تریم ، و هنگام مرگ در دادن جان جوانمردتر ، و آنان بیشتر به شمارند و فریبکارتر و زشت کردار ، و ما گشاده زبان‏تر و خیرخواه‏تر و خوبتر به دیدار . [نهج البلاغه]

انتظار

 
 

گفتار سوم: جهانى‏سازى مهدوى و شاخصه‏هاى آن

قسمت دوم

 

     •  به‌ جای مقدمه

     •  رشد و ترقى علوم و فنون و شکوفایى و کمال عقلانیت بشرى

     •  تکیه بر استدلال و اقناع و کسب مقبولیت و رضایت عمومى

     •  گفتمان واقعى و احتجاج با سایر ادیان

     •  حفظ و ارتقاء کرامت انسانى و حقوق بشر دوستانه

     •  نفى قومیت‏مدارى و نژادپرستى

 

 

• به‌جای مقدمه:

          ... اسلام دینى است با اصول و آرمان‏هاى جهانى، و از همان ابتداى ظهور خویش به دنبال ایجاد حیات طیبه در سطح عالم و براى کلیه اَبناى بشرى بوده، بدیهى است بنا به معتقدات اسلامى و شیعى، جهانى‏شدن اسلامى و حیات طیبه جهانى در آخرالزمان و در عصر و دولت مهدى موعود تحقق قطعى خواهد یافت. چنین جهانى‏شدنى با هیچ پروژه و یا طرح جهانى‏سازى فعلى نه از حیث نظرى و نه عملى و نه از حیث شمولیت و فراگیرى و مقیاسهاى موجود قابل مقایسه و اندازه‏گیرى نیست، و فقط شناخت مقدماتى آن از راه احادیث وارده ممکن است. به همین جهت قصد بر این شد که در ادامه سخن، پاره‏اى از ویژگى‏هاى دولت کریمه حضرت مهدى و حکومت جهانى سرشار از حیات طیبه وى - آن‏هم نه از باب حصر بلکه از باب احصاء و اشاره - مرور و بازیابى گردد که چهار عنوان از آن در شماره‌ی قبل گذشت و اکنون پنج مورد دیگر نیز در این نوشتار عرضه می‌گردد:

 

5 - رشد و ترقى علوم و فنون و شکوفایى و کمال عقلانیت بشرى:

جهان امروز که در مسیر جهانى‏شدن گام بر مى‏دارد؛ اگر چه از حیث پیشرفت علوم و تکنولوژى، ترقى انکارناپذیرى نموده است، ولى نه تنها این پیشرفت موجب رفع آلام بشرى و رساندن انسان‏ها به امنیت و آرامش، مساوات و عدالت نگشته است، بلکه میلیاردها مجهول دیگر در مسیر اکتشافات بشرى قرار دارد که بشر از حل آنها عاجز است و جهانى‏سازى غربى نیز نتوانسته به رفع این عجز و ناتوانى کمک بنماید. این در حالى است که در عصر حکومت جهانى مهدوى دانش بشرى به دستاوردهایى مافوق تصور مى‏رسد. امام صادق‏علیه السلام در بیانى بلیغ، از گوشه‏اى از پیشرفتهاى علمى آن عصر چنین یاد مى‏فرماید: دانش بیست و هفت حرف است.

روایات دال بر تبیین وضعیت عصر ظهور، بیانگر آن‏ است که عقول مردم در دوره غیبت به بالاترین مرحله کمال خویش مى‏رسد. به فرموده امام باقرعلیه السلام: وقتى قائم ما قیام کند، خداوند دست عنایتش را بر سر بندگان کشیده و  عقل آنها زیاد و فهم‏شان بالا مى‏رود

همه علومى که پیامبران براى مردم آورده‏اند دو حرف بیش نبوده و مردم تا به امروز جز آن دو حرف را نشناخته‏اند؛ ولى وقتى قائم ما قیام کند بیست و پنج حرف دیگر را ابراز مى‏کند و آن را در میان مردم گسترش مى‏دهد، آن‏گاه آن دو حرف را ضمیمه مى‏کند و همه بیست و هفت حرف را در میان مردم منتشر مى‏نماید.(1)

روایات دال بر تبیین وضعیت عصر ظهور، بیانگر آن‏ است که عقول مردم در دوره غیبت به بالاترین مرحله کمال خویش مى‏رسد. به فرموده امام باقرعلیه السلام: وقتى قائم ما قیام کند، خداوند دست عنایتش را بر سر بندگان کشیده و  عقل آنها زیاد و فهم‏شان بالا مى‏رود.(2)

در دولت جهانى مهدوى حتى دانش و بینش، آگاهى و شناخت صحیح، مفید، سازنده و کارگشا در خانه‏ها گسترش مى‏یابد و حلقه‏هاى درس و بحث براى زن و مرد در کران تا کران جامعه بشرى برقرار مى‏شود. به فرموده امام باقرعلیه السلام: ... تُؤتونَ الحِکمَةَ فِى زَمانِهِ حَتى اَنَّ المَرأَةَ لَتَقضِى فِى بَیتِهَا بِکِتابِ ‏اللَّهِ وَ سُنّةِ رََسُولِهِ؛ به مردم زمان قائم آنچنان حکمتى عطاء خواهد شد که حتى زن در کانون خانه خویش بر اساس کتاب خدا و سنّت پیامبرش عادلانه و آگاهانه داورى مى‏کند و نیازى به دیگرى ندارد.

علاوه بر تبیین وضعیت عالى دانش و بینش بشرى در عصر ظهور، این روایت بیانگر این واقعیت است که مردم در روزگار حاکمیت آن حضرت بر اساس آداب و مقررات دینى تربیت شده و احکام شریعت را آموخته و بر پایه‏اى از فرهنگ و فرهیختگى سیر مى‏نمایند که حتى یک بانوى خانه‏دار مى‏تواند بر اساس مقررات کتاب خدا و سیره عادلانه پیام‏آور بزرگ وحى قضاوت نماید.

 

6 - تکیه بر استدلال و اقناع و کسب مقبولیت و رضایت عمومى:

جهانى‏سازى عصر مهدوى مبتنى بر استدلال و براهین عقلى است. گواه این مدعا فرمایش امام حسن ‏علیه السلام است که در ضمن فرازى بلند درباره قائم مى‏فرماید: خداوند در آخر الزمان و روزگارى سخت، در میان جهل و نادانى مردم، مردى را بر مى‏انگیزد و او را با فرشتگان خود تایید مى‏کند و یاران او را حفظ مى‏نماید و با آیات و نشانه‏هاى خویش او را نصرت مى‏دهد و بر کره زمین غالب مى‏گرداند تا آنجا که مردم پاره‏اى از روى میل و گروهى بى‏میل و با اکراه به دین خدا مى‏گروند. سپس زمین را پر از عدل و داد و نور و برهان مى‏کند. تمام مردم جهان در برابر وى خاضع مى‏شوند و هیچ کافرى باقى نمى‏ماند مگر آنکه مؤمن شود و هیچ بدکارى نمى‏ماند جز اینکه اصلاح گردد...(3)

جهانى‏سازى عصر مهدوى مبتنى بر استدلال و براهین عقلى است. گواه این مدعا فرمایش امام حسن ‏علیه السلام است

این روایت به خوبى بر این مطلب تصریح دارد که اگرچه برخى از مردم جاهل و گمراه در ابتداى حکومت حضرت ممکن است با اکراه به حکومت وى تن دهند ولى وقتى عدل‏گسترى و برهان‏هاى شفاف و مستدل و نورانى وى را ملاحظه مى‏کنند در مقابل حکومت وى خاضع شده و با طوع و رغبت و رضایتمندى تمام به آن تن مى‏دهند.

لذا نظام حکومت جهانى مهدوى را باید نظامى بر پایه مشروعیت کامل یعنى واجد مقبولیت، حقانیت و قانونیت دانست. مشروعیتى که مانند برخى از نظام‏هاى سیاسى به اصطلاح مدرن غربى امروزى با فریب افکار عمومى، با کنترل، دست‏کارى آراء عمومى و با نفوذ تبلیغات پردامنه به دست نمى‏آید، بلکه محصول رضایت قلبى آحاد جامعه بشرى و حتى سایر موجودات عالم است. 

 

7- گفتمان واقعى و احتجاج با سایر ادیان:

بر مبناى آنچه که از روایات بر مى‏آید، در جهانى‏سازى مهدوى، اگرچه حضرت بدون هیچ تعارفى همه موحدین و غیرموحدین و پیروان سایر ادیان را به پیروى از اسلام و تعالیم نجات‏بخش آن با قاطعیت تکلیف مى‏کند، ولى این به معناى اجبارِ صرفِ عقیدتى ایشان به پذیرش مطلق آئین اسلام نیست. بلکه محور کار حضرت - همانطور که از نامشان نیز برمى‏آید - هدایت جامعه بشرى است و بدیهى است اصل و اساس هدایت مى‏بایستى مبتنى بر اقناع باشد. روایات نیز دال بر این مطلب است که حضرت از همان ابتداى ظهور، کتب بدون تحریف زبور، تورات، انجیل و... را پیدا کرده و بر اساس نُسخ اصل آنها با اهل کتاب محاجّه، استدلال و گفتگو نموده و بر آن اساس بر آنها حکم مى‏راند تا آنکه ایشان به دین اسلام و حکومت جهان‏شمول مهدوى هدایت گردند.

نامیدن او به مهدى از این جهت است که خدا او را به امورات مخفى راه مى‏نماید، و تورات و سایر کتاب‏هاى خدا را در انطاکیه از مغاره‏اى بیرون مى‏آورد و در میان اهل‏تورات با تورات و در میان اهل‏انجیل با انجیل و در میان اهل‏زبور با زبور و در میان اهل‏قرآن با قرآن حکم مى‏فرماید

در همین راستا امام باقرعلیه السلام مى‏فرمایند: به خدا سوگند یاد مى‏کنم گویا قائم را مى‏بینم در حالى که پشت به حجرالاسود داده، بعد از آن حق خویش را - یعنى خلافت - از خداوند عالم مى‏طلبد. بعد از آن مى‏گوید:

ایها الناس! هر که درخصوص خدا با من محاجّه و گفتگو نماید، هر آینه من نزدیکترین خلایقم به خدا.

ایهاالناس! هر که در خصوص آدم با من گفتگو و محاجّه نماید هر آینه من نزدیکترین خلایقم به آدم‏علیه السلام.

ایها الناس! هر که در خصوص ابراهیم با من محاجّه و گفتگو کند هر آینه من نزدیکترین خلایقم به ابراهیم‏علیه السلام.

ایها الناس! هر که در خصوص موسى با من گفتگو و محاجّه کند هر آینه من نزدیکترین خلایقم به موسى‏علیه السلام.

ایها الناس! هر که در خصوص عیسى با من گفتگو و محاجّه کند هر آینه من نزدیکترینِ خلایقم به عیسى‏علیه السلام.

ایها الناس! هر که با من در خصوص محمد صلى الله علیه و آله و سلم گفتگو و محاجّه کند هر آینه من نزدیکترین خلایقم به محمد صلى الله علیه و آله و سلم.

و ایها الناس! هر که با من در خصوص کتاب گفتگو و محاجّه نماید هر آینه من نزدیکترین خلایقم به کتاب خدا. بعد از این سخنان به مقام ابراهیم مى‏رود و دو رکعت نماز در آن به جا مى‏آورد، بعد از آن، حق خود - یعنى خلافت - را از خداى تعالى مى‏طلبد.(4)

امام باقرعلیه السلام در بیانى دیگر، برخورد گفتمانى و استدلالى و محترمانه امام عصر را با سایر ادیان چنین بازگو مى‏فرمایند: چون قائم اهل‏بیت قیام کند؛ اموال را بالسّویه قسمت مى‏نماید و در خصوص رعیت با عدالت حکم مى‏کند. پس هر که او را اطاعت نماید، خدا را اطاعت کرده و هر که با او مخالفت کند، خدا را عصیان و مخالفت نموده. نامیدن او به مهدى از این جهت است که خدا او را به امورات مخفى راه مى‏نماید، و تورات و سایر کتاب‏هاى خدا را در انطاکیه از مغاره‏اى بیرون مى‏آورد و در میان اهل‏تورات با تورات و در میان اهل‏انجیل با انجیل و در میان اهل‏زبور با زبور و در میان اهل‏قرآن با قرآن حکم مى‏فرماید...(5)

 

8 - حفظ و ارتقاء کرامت انسانى و حقوق بشر دوستانه:

در جهانى‏سازى حکومت مهدوى، کرامت انسانها و حقوق بشردوستانه نه تنها محوریت دارد، بلکه به عالى‏ترین حدّ خود خواهد رسید. امیرمؤمنان در بیانى، کرامت بخشى به جامعه انسانى در عصر ظهور را چنین تصویر مى‏فرمایند:

سپس به کوفه روى مى‏آورد که قرارگاه و منزل اوست. برده مسلمانى در بند نمى‏ماند جز اینکه او را مى‏خرد و آزاد مى‏سازد و بدهکارى نمى‏ماند مگر اینکه دِین او را مى‏دهد و مظلمه‏اى نمى‏ماند جز اینکه آن را مى‏پردازد و کشته‏اى نمى‏ماند مگر اینکه دیه او را مى‏دهد و خانواده او را تأمین مى‏کند و همه امور را تدبیر، و کارها را تنظیم مى‏نماید تا آنجایى که زمین را سرشار از عدل و داد مى‏نماید؛ همانگونه که به هنگام ظهور او، از ظلم و جور لبریز است.(6)

رعایت کرامت انسانها و حقوق بشردوستانه تنها به شخص امام عصر ختم نمى‏شود؛ بلکه یاران وى نیز بر مبناى رعایت این امور با حضرت دست بیعت مى‏دهند

پیامبر مکرم اسلام نیز در بیانى ضمن تبیین برکت عصر ظهور، آن دوره را زمان تکریم و تعظیم امت معرفى مى‏فرماید:

در آخرالزمان در میان امّتم آن نجات‏بخش ملتها قیام مى‏کند. خدا کران تا کران قلمرو حکومت جهانى او را به وسیله باران سیراب مى‏سازد و زمین، گیاه و نبات خویش را مى‏رویاند. اموال عمومى را به طور عادلانه به مردم اعطا مى‏کند و به دامدارى و دامپرورى اهمیت مى‏دهد و امت را تکریم نموده و عظمت مى‏بخشد.(7)

رعایت کرامت انسانها و حقوق بشردوستانه تنها به شخص امام عصر ختم نمى‏شود؛ بلکه یاران وى نیز بر مبناى رعایت این امور با حضرت دست بیعت مى‏دهند. على‏علیه السلام در گفتارى طولانى در وصف بیعت 313 تن از یاران خاص حضرت مى‏فرماید:

"با او بیعت مى‏کنند که هرگز دزدى نکنند، زنا نکنند، مسلمانى را دشنام ندهند، خون کسى را به ناحق نریزند، به آبروى کسى لطمه نزنند. به خانه کسى هجوم نبرند، کسى را به ناحق نزنند. طلا، نقره، گندم و جو ذخیره نکنند، مال یتیم را نخورند. در مورد چیزى که یقین ندارند گواهى ندهند. مسجدى را خراب نکنند. مشروب نخورند. حریر و خز نپوشند. در برابر سیم و زر سر فرود نیاورند. راه را بر کسى نبندند. راه را ناامن نکنند. از اعمال منافى عفت اجتناب کنند، خوراکى را از گندم و جو انبار نکنند. به کم قناعت کنند. طرفدار پاکى باشند، از پلیدى گریزان باشند. به نیکى فرمان دهند. از زشتیها باز دارند. جامه‏هاى خشن بپوشند. خاک را متکاى خود سازند. در راه خدا، حق جهاد را ادا کنند. و... او نیز در حق خود تعهد مى‏کند که از راه آنها برود. جامه‏اى مثل جامه آنها بپوشد. مرکبى همانند آنها سوار شود. آنچنانکه آنها مى‏خواهند باشد، به کم راضى و قانع باشد. زمین را به یارى خدا پر از عدل و داد کند؛ آن چنانکه پر از جور و ستم شده است. خدا را آنچنانکه شایسته است بپرستند. براى خود دربان و نگهبان اختیار نکند و...(8)

جهانى‏سازى حکومت مهدوى در عین صلابت، مبتنى بر عطوفت، صفا و صمیمیت و مهرورزى و تکریم انسانها بدون هرگونه تبعیضى است. حکومتى که حتى خفته‏اى را بى‏جهت بیدار نمى‏کند و با چنین آرامش‏بخشى‏اى به عالم بشریت، پناه و مأواى جامعه بشرى مى‏گردد. در توصیف این وضعیت، پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم مى‏فرماید:

مردم به سوى او پناه مى‏برند، چنانکه زنبوران عسل به ملکه خود پناه مى‏برند. عدالت را در سراسر گیتى مى‏گستراند، چنانکه از ستم پر شده بود؛ تا جایى که صفا و صمیمیت صدر اسلام به آنها باز مى‏گردد. هیچ خفته‏اى را بى‏جهت بیدار نمى‏کنند و هیچ خونى به ناحق ریخته نمى‏شود.(9)

 

9 - نفى قومیت‏مدارى و نژادپرستى:

در نهضت جهانى‏سازى مهدوى قومیت‏مدارى و نژادگرایى جایى نداشته و از منظرها و ملاک‏هاى تقوا و شایسته سالارى، براى اصلاح امور مادى و معنوى بشر استفاده مى‏شود. یکى از نمونه‏هاى صدق این گفتار گزینش 313 یار اصلى امام‏علیه السلام از کشورهاى مختلف و بر مبناى ملاک تقوا، شایستگى و کاردانى مى‏باشد. نویسنده عالی‌قدر کتاب "امام مهدى از ولادت تا ظهور" طى تحقیق جالبى به نام و شهرها و کشورهاى یاران حضرت مهدى اشاره نموده و بر اساس جغرافیاى امروز، قریب به بیست و سه کشور(10) را به عنوان محل سکونت این افراد معرفى نموده.(11) این امر نشانگر آن است که نهضت جهانى مهدوى متکى به قومیت و ملّیت خاصى نیست و ملاک گزینش کارگزارانش، ملاک‏هاى قرآنى و الهى است.

در نهضت جهانى‏سازى مهدوى قومیت‏مدارى و نژادگرایى جایى نداشته و از منظرها و ملاک‏هاى تقوا و شایسته سالارى، براى اصلاح امور مادى و معنوى بشر استفاده مى‏شود

این مهم به همراه سایر ویژگى‏هاى حکومت طیبه مهدوى باعث مى‏گردد که حکومت جهانى مزبور مورد رضایت همه اهل عالم، ملل و نحل مختلف و نظام‏هاى سیاسى گوناگون بوده و با اجراى کامل عدالت، جهان شاهد رفع شکاف‏ها و محرومیت‏هاى ناشى از استکبارورزى و زیاده خواهى ملل و دول زورمند باشد. و استعدادها و توانمندى‏ها و کلیه حقوق ابناء و جوامع بشرى اعم از ضعیف و قوى محقق گردد و به اصطلاح امروزى جهان نه با توسعه ناموزون بلکه با توسعه موزون مواجه گردد.

از ادله دیگر دال بر نفى قومیت‏پرستى و نژادگرایى نهضت جهانى موعود؛ کثرت روایاتى است که مشعر برآنست که با وجود عرب و قریشى بودن حضرت مهدى، نه تنها اعراب و قریش در این دولت جهانى به عنوان قوم و طبقه ممتاز شناخته نمى‏شوند، بلکه بسیارى از آنها بر حسب آزمایشها و ابتلائات عصر مهدوى، مرتد گشته و توسط حضرت نابود مى‏گردند، حضرت نه تنها به خاطر مشابهت قومى با ایشان، ملاحظه آنها را نمى‏کند، بلکه طبق مبانى متقن الهى، ایشان را به خاطر کفر و نفاقشان گردن مى‏زند و بر آنها سخت مى‏گیرد.(12)

 

                                                                                                                                         ادامه دارد....


1.   سعادت‏پرور، ظهور نور، پیشین، ص 202، به نقل از اثبات الهداة، ج 3، ص 495، روایت 253.

2.   مجلسى، بحارالانوار، ج 52، ص 352.

3.   على دوانى، مهدى موعود، ص 229 - 228.

4.   همان، ص 244 - 243.

5.  سید محمد کاظم قزوینى، امام مهدى از ولادت تا ظهور، ترجمه و تحقیق، على کرمى و سید محمد حسینى، قم، دفتر نشر الهادى، 1376، ص 671 و 672 (به نقل از تفسیر عیاشى، ج 1، ص 66 و معجم احادیث الامام‏المهدى، ص 22).

6.   همان، ص 750 و 751، (به نقل از عقدالدّرر، انتشارات مسجد جمکران، باب 7، ص 144).

7.  محمد حسین رحیمیان، جلوه‏هاى نور از غدیر تا ظهور، قم، دارالثقلین، 1379، ص 183 و 184، (به نقل از روزگار رهایى، ج 1، ص 465 و 466).

8.   لطف الله صافى گلپایگانى، منتخب الاثر، قم، مکتبه داورى، ص 478، ب 7، ح 2.

9.   برخى از این بلاد و کشورها به شرح زیر است:

10.  عراق، قاره آفریقا، عربستان سعودى، ایران، لبنان، ارمنستان، فرانسه، مصر، ترکیه، یمن، بیت المقدس، سوریه، بحرین، هندوستان، مرو یا خراسان واقع در شوروى سابق، افغانستان، اردن، عمان، پاکستان، اتیوبى، ازبکستان، منطقه قفقاز.

11.   ر.ک: قزوینى، امام‏مهدى از ولادت تا ظهور، ص 587 تا 600 .

12.   ر.ک: على دوانى، مهدى موعود، ص 240 تا 242.