و خلَّف فینا رایةَ الحقِّ، مَن تَقدَّمها مَرق، و مَن تَخلَّف عَنها زَهق، و مَن لَزِمها لَحَق، دلیلُها مَکیثُ الکَلام، بَطِىءُ القِیام، سَریعٌ إذا قَام، فإذا أنتُم أَلَنتم لَه رِقابَکم و أَشَرتم إلیه بِأَصابِعِکم جاءَهُ المَوتُ فذَهَب بِه فَلَبِثتُم بَعدَه ماشاءَ اللَّهُ، حتَّى یُطلِعَ اللَّهُ لَکم مَن یَجمَعُکم و یَضُمُّ نَشرَکم، فلاتَطمَعوا فِى غَیرِ مُقبِلٍ و لاتَیأَسُوا مِن مُدْبِرٍ، فإنَّ المُدْبرَ عَسى أن تَزِلَّ بِهِ إِحدَى قائِمَتَیْهِ و تَثبُتَ الأُخرَى، فَتَرجِعَا حتَّى تَثْبُتا جَمِیعاً.(1)
او (یعنی: پیامبر) پرچم حق را برافراشت و در میان ما به یادگار گذارد. آن کس که از زیر سایه این پرچم پاى پیش نهد، از شریعت اسلام خارج گردد و آن کس که از پیروىاش سر باز زند، به هلاکت رسد و سرانجام کسى که زیر سایه این پرچم به پیش رود راه سعادت پیموده.
پرچمدار این پرچم با شکیبایى و آرامش سخن گوید و با کُندى و تأنى در اجراى کارها بپا خیزد؛ امّا چون بپا خواست بسى شتاب کند تا به پیروزى نهایى رسد. پس آنگاه که سر در گرو فرمانش نهادید و با سرانگشت به سویشاشاره کردید، دوران او سپرى شده، مرگش فرا رسد.
از آن پس ناگزیر مدتى که مشیت الهى اقتضا کند در انتظار به سر برید. آنگاه خداوند شخصیتى را برانگیزد تا شما را] که به اختلاف و جدایى گراییدهاید] جمع کند و پراکندگى شما را سامان بخشد. پس به کسى (چیزى) که رو نکرده دل مبندید و از آن که رو گردانده ناامید مشوید.(2)
آگاه باشید که آل محمّد -صلى الله علیه و آله- مانند ستارگان این گنبد مینا باشند؛ آن هنگام که یکى از آنها غروب کند دیگرى بدرخشد.
گویى چنان است که در پرتو آل محمد -صلى الله علیه و آله- نعمتهاى الهى را بر شما فراوان و تمام شده مىبینم و آنچه را که آرزویش را در دل مىپروراندید بدان دست یافتهاید.
ابن ابى الحدید مىنویسد:
امام این خطبه را در سومین جمعه زمامدارى خود ایراد فرمود و ضمن آن به مطالبى پیرامون احوال خود اشاره کرد.
وى سپس همچون دیگر شارحان، هدف از بیان این خطبه را پیشگویى از مهدى و توصیف آن حضرت دانسته، مىگوید:
شخصى را که خدا برمىانگیزد از اهلبیت است و این سخن اشاره به مهدى آخرالزمان مىباشد و در نزد ما (اهلتسنن) موجود نیست و از این پس وجود پیدا خواهد کرد و به عقیده امامیه اکنون موجود مىباشد.(3)
معناى و لاتَیأَسُوا مِن مُدْبِرٍ این است که از کسى که روگردانده نا امید مشوید؛ و مصداق آن غیبت حضرت مهدى و روگردانى آن حضرت از تصدّى ریاست و زعامت ظاهرى است تا هنگام ظهور.
ابن ابى الحدید براى فرار از پذیرفتن ولادت آن بزرگوار و غیبتش، به تکاپو افتاده و خواسته وانمود کند لازمه مُدْبِر بودن، موجود بودن است و در صورت وجود نداشتن، تعبیر به ادبار و روگردانى غلط است و مفهوم عقلانى ندارد. آنگاه کلمه و لاتَیأَسُوا مِن مُدْبِرٍ را چنین معنا مىکند که هرگاه این مهدى از دنیا رفت و فرزندانش را به جانشینى برگزید و کار یکى از آنها به اضطراب و ناپایدارى گرایید، مأیوس نشوید و به شکّ نیفتید و نگویید شاید ما در پیروى اینان دچار اشتباه شدهایم.
حال آنکه اعتقاد شیعه مخالف نظر ابن ابی الحدید بوده و معتقد است امام زمان به دنیا آمده و اکنون در غیبت به سر میبرد.
_______________________
1. خطبه 100
2. شاید مقصود این باشد که به امام حاضر که به دنیا بىتوجه است، یا از اصلاح کار شما در شرایط موجود ناتوان است، طمع نورزید و از امام زمان که غایب مىشود ناامید نگردید، که رمز پیروزى و کلید حل مشکلات در دست اوست. چه ممکن است کسى که روگردانده، یک پایش بلغزد (و پاى دیگرش برقرار ماند) آنگاه پس از مدتى هر دو با هم به جاى خود برگردند (و دین خدا را که دستخوش حوادث شده ثبات و استقرار بخشد).
3. شرح نهجالبلاغه، ج 7، ص 94 و 95.
برگرفته از منشورات دبیرخانه دائمی اجلاس حضرت مهدی