آفتاب وجود دوازدهمین پیشوای ولایت در آسمان وجود بشریت در نیمه شعبان سال 255 هجری بر جهانیان پرتو افکند. در این تاریخ هیچ اختلافی نیست و کلیه علمای فریقَین (شیعه و سنی) اتفاق نظر دارند. او همنام رسول اکرم(ص) و هم کنیه آن حضرت (ابوالقاسم) است. حضرت حکیمه خاتون- دختر امام محمدتقی (ع) وعمه امام حسن عسگری(ع) می گوید:
در روز پنجشنبه- نیمه شعبان- به منزل برادرزادهام حضرت حسن بن علی العسگری(ع) رفتم. چون قصد مراجعت نمودم، حضرت فرمود: ای عمه، امشب را نزد ما باش که در این شب فرزند گرامیای متولد می شود که حق تعالی به او زنده می گرداند زمین را به علم و ایمان و هدایت، بعد از آنکه مرده باشد به شیوع کفر و ضلالت.
گفتم: ای سید من، مولود از که به هم می رسد. فرمود: از نرجس. پس برخاستم پشت و شکم نرجس را ملاحظه کردم، هیچگونه اثری از حمل،در او ندیدم. در حالِ حیرت بودم که حضرت فرمود: ای عمه، صبح اثر حمل او ظاهر می شود، مَثَل او مَثل مادر موسی است. شب را تا نزدیک صبح آنجا ماندم و اثری در نرجس خاتون ندیدم. نزدیک بود شکی در من پیدا شود که ناگاه امام از حجره خود صدا زد: شک مکن، وقتش نزدیک شده. ناگاه مقارن صبح صادق حالت اضطراب در نرجس ظاهر شد. او را در برگرفتم. امام دستور فرمود: سوره قدر را بر او بخوانم. شروع کردم به خواندن سوره قدر. در آن حال شنیدم که آن طفل در شکم مادر در خواندن سوره با من همراهی می کرد. من از این واقعه ترسیدم. امام فرمود: ای عمه تعجب مکن از قدرت باری تعالی که طفلان ما را به حکمت گویا می کند. در این موقع بین من و نرجس خاتون پردههایی حایل شد که دیگر او را نمی دیدم. فریاد کنان نزد امام دویدم. حضرت فرمود: ای عمه، برگرد که او را در جای خود خواهی دید. چون برگشتم پرده برداشته شده بود و در نرجس نوری مشاهده کردم که دیدهام را خیره کرد و حضرت صاحب را دیدم- رو به قبله- به سجده افتاده، بعد انگشت سبابه را به آسمان بلند کرده و می گوید: «اَشهَدُ اَن لا اِلهَ اِلا اللهُ وَحدَهُ لا شَریکَ لَهُ وَ اَنَّ جَدی رَسولَ اللهِ وَ اَنَّ اَبِی اَمیرَالمُؤمِنینَ وَصیُ رَسولِ اللهِ» و بعد یک یک امامان را شمرد تا به خودش رسید.