• رشد و ترقى علوم و فنون و شکوفایى و کمال عقلانیت بشرى
• تکیه بر استدلال و اقناع و کسب مقبولیت و رضایت عمومى
• گفتمان واقعى و احتجاج با سایر ادیان
• حفظ و ارتقاء کرامت انسانى و حقوق بشر دوستانه
... اسلام دینى است با اصول و آرمانهاى جهانى، و از همان ابتداى ظهور خویش به دنبال ایجاد حیات طیبه در سطح عالم و براى کلیه اَبناى بشرى بوده، بدیهى است بنا به معتقدات اسلامى و شیعى، جهانىشدن اسلامى و حیات طیبه جهانى در آخرالزمان و در عصر و دولت مهدى موعود تحقق قطعى خواهد یافت. چنین جهانىشدنى با هیچ پروژه و یا طرح جهانىسازى فعلى نه از حیث نظرى و نه عملى و نه از حیث شمولیت و فراگیرى و مقیاسهاى موجود قابل مقایسه و اندازهگیرى نیست، و فقط شناخت مقدماتى آن از راه احادیث وارده ممکن است. به همین جهت قصد بر این شد که در ادامه سخن، پارهاى از ویژگىهاى دولت کریمه حضرت مهدى و حکومت جهانى سرشار از حیات طیبه وى - آنهم نه از باب حصر بلکه از باب احصاء و اشاره - مرور و بازیابى گردد که چهار عنوان از آن در شمارهی قبل گذشت و اکنون پنج مورد دیگر نیز در این نوشتار عرضه میگردد:
5 - رشد و ترقى علوم و فنون و شکوفایى و کمال عقلانیت بشرى:
جهان امروز که در مسیر جهانىشدن گام بر مىدارد؛ اگر چه از حیث پیشرفت علوم و تکنولوژى، ترقى انکارناپذیرى نموده است، ولى نه تنها این پیشرفت موجب رفع آلام بشرى و رساندن انسانها به امنیت و آرامش، مساوات و عدالت نگشته است، بلکه میلیاردها مجهول دیگر در مسیر اکتشافات بشرى قرار دارد که بشر از حل آنها عاجز است و جهانىسازى غربى نیز نتوانسته به رفع این عجز و ناتوانى کمک بنماید. این در حالى است که در عصر حکومت جهانى مهدوى دانش بشرى به دستاوردهایى مافوق تصور مىرسد. امام صادقعلیه السلام در بیانى بلیغ، از گوشهاى از پیشرفتهاى علمى آن عصر چنین یاد مىفرماید: دانش بیست و هفت حرف است.
همه علومى که پیامبران براى مردم آوردهاند دو حرف بیش نبوده و مردم تا به امروز جز آن دو حرف را نشناختهاند؛ ولى وقتى قائم ما قیام کند بیست و پنج حرف دیگر را ابراز مىکند و آن را در میان مردم گسترش مىدهد، آنگاه آن دو حرف را ضمیمه مىکند و همه بیست و هفت حرف را در میان مردم منتشر مىنماید.(1)
روایات دال بر تبیین وضعیت عصر ظهور، بیانگر آن است که عقول مردم در دوره غیبت به بالاترین مرحله کمال خویش مىرسد. به فرموده امام باقرعلیه السلام: وقتى قائم ما قیام کند، خداوند دست عنایتش را بر سر بندگان کشیده و عقل آنها زیاد و فهمشان بالا مىرود.(2)
در دولت جهانى مهدوى حتى دانش و بینش، آگاهى و شناخت صحیح، مفید، سازنده و کارگشا در خانهها گسترش مىیابد و حلقههاى درس و بحث براى زن و مرد در کران تا کران جامعه بشرى برقرار مىشود. به فرموده امام باقرعلیه السلام: ... تُؤتونَ الحِکمَةَ فِى زَمانِهِ حَتى اَنَّ المَرأَةَ لَتَقضِى فِى بَیتِهَا بِکِتابِ اللَّهِ وَ سُنّةِ رََسُولِهِ؛ به مردم زمان قائم آنچنان حکمتى عطاء خواهد شد که حتى زن در کانون خانه خویش بر اساس کتاب خدا و سنّت پیامبرش عادلانه و آگاهانه داورى مىکند و نیازى به دیگرى ندارد.
علاوه بر تبیین وضعیت عالى دانش و بینش بشرى در عصر ظهور، این روایت بیانگر این واقعیت است که مردم در روزگار حاکمیت آن حضرت بر اساس آداب و مقررات دینى تربیت شده و احکام شریعت را آموخته و بر پایهاى از فرهنگ و فرهیختگى سیر مىنمایند که حتى یک بانوى خانهدار مىتواند بر اساس مقررات کتاب خدا و سیره عادلانه پیامآور بزرگ وحى قضاوت نماید.
6 - تکیه بر استدلال و اقناع و کسب مقبولیت و رضایت عمومى:
جهانىسازى عصر مهدوى مبتنى بر استدلال و براهین عقلى است. گواه این مدعا فرمایش امام حسن علیه السلام است که در ضمن فرازى بلند درباره قائم مىفرماید: خداوند در آخر الزمان و روزگارى سخت، در میان جهل و نادانى مردم، مردى را بر مىانگیزد و او را با فرشتگان خود تایید مىکند و یاران او را حفظ مىنماید و با آیات و نشانههاى خویش او را نصرت مىدهد و بر کره زمین غالب مىگرداند تا آنجا که مردم پارهاى از روى میل و گروهى بىمیل و با اکراه به دین خدا مىگروند. سپس زمین را پر از عدل و داد و نور و برهان مىکند. تمام مردم جهان در برابر وى خاضع مىشوند و هیچ کافرى باقى نمىماند مگر آنکه مؤمن شود و هیچ بدکارى نمىماند جز اینکه اصلاح گردد...(3)
این روایت به خوبى بر این مطلب تصریح دارد که اگرچه برخى از مردم جاهل و گمراه در ابتداى حکومت حضرت ممکن است با اکراه به حکومت وى تن دهند ولى وقتى عدلگسترى و برهانهاى شفاف و مستدل و نورانى وى را ملاحظه مىکنند در مقابل حکومت وى خاضع شده و با طوع و رغبت و رضایتمندى تمام به آن تن مىدهند.
لذا نظام حکومت جهانى مهدوى را باید نظامى بر پایه مشروعیت کامل یعنى واجد مقبولیت، حقانیت و قانونیت دانست. مشروعیتى که مانند برخى از نظامهاى سیاسى به اصطلاح مدرن غربى امروزى با فریب افکار عمومى، با کنترل، دستکارى آراء عمومى و با نفوذ تبلیغات پردامنه به دست نمىآید، بلکه محصول رضایت قلبى آحاد جامعه بشرى و حتى سایر موجودات عالم است.
7- گفتمان واقعى و احتجاج با سایر ادیان:
بر مبناى آنچه که از روایات بر مىآید، در جهانىسازى مهدوى، اگرچه حضرت بدون هیچ تعارفى همه موحدین و غیرموحدین و پیروان سایر ادیان را به پیروى از اسلام و تعالیم نجاتبخش آن با قاطعیت تکلیف مىکند، ولى این به معناى اجبارِ صرفِ عقیدتى ایشان به پذیرش مطلق آئین اسلام نیست. بلکه محور کار حضرت - همانطور که از نامشان نیز برمىآید - هدایت جامعه بشرى است و بدیهى است اصل و اساس هدایت مىبایستى مبتنى بر اقناع باشد. روایات نیز دال بر این مطلب است که حضرت از همان ابتداى ظهور، کتب بدون تحریف زبور، تورات، انجیل و... را پیدا کرده و بر اساس نُسخ اصل آنها با اهل کتاب محاجّه، استدلال و گفتگو نموده و بر آن اساس بر آنها حکم مىراند تا آنکه ایشان به دین اسلام و حکومت جهانشمول مهدوى هدایت گردند.
در همین راستا امام باقرعلیه السلام مىفرمایند: به خدا سوگند یاد مىکنم گویا قائم را مىبینم در حالى که پشت به حجرالاسود داده، بعد از آن حق خویش را - یعنى خلافت - از خداوند عالم مىطلبد. بعد از آن مىگوید:
ایها الناس! هر که درخصوص خدا با من محاجّه و گفتگو نماید، هر آینه من نزدیکترین خلایقم به خدا.
ایهاالناس! هر که در خصوص آدم با من گفتگو و محاجّه نماید هر آینه من نزدیکترین خلایقم به آدمعلیه السلام.
ایها الناس! هر که در خصوص ابراهیم با من محاجّه و گفتگو کند هر آینه من نزدیکترین خلایقم به ابراهیمعلیه السلام.
ایها الناس! هر که در خصوص موسى با من گفتگو و محاجّه کند هر آینه من نزدیکترین خلایقم به موسىعلیه السلام.
ایها الناس! هر که در خصوص عیسى با من گفتگو و محاجّه کند هر آینه من نزدیکترینِ خلایقم به عیسىعلیه السلام.
ایها الناس! هر که با من در خصوص محمد صلى الله علیه و آله و سلم گفتگو و محاجّه کند هر آینه من نزدیکترین خلایقم به محمد صلى الله علیه و آله و سلم.
و ایها الناس! هر که با من در خصوص کتاب گفتگو و محاجّه نماید هر آینه من نزدیکترین خلایقم به کتاب خدا. بعد از این سخنان به مقام ابراهیم مىرود و دو رکعت نماز در آن به جا مىآورد، بعد از آن، حق خود - یعنى خلافت - را از خداى تعالى مىطلبد.(4)
امام باقرعلیه السلام در بیانى دیگر، برخورد گفتمانى و استدلالى و محترمانه امام عصر را با سایر ادیان چنین بازگو مىفرمایند: چون قائم اهلبیت قیام کند؛ اموال را بالسّویه قسمت مىنماید و در خصوص رعیت با عدالت حکم مىکند. پس هر که او را اطاعت نماید، خدا را اطاعت کرده و هر که با او مخالفت کند، خدا را عصیان و مخالفت نموده. نامیدن او به مهدى از این جهت است که خدا او را به امورات مخفى راه مىنماید، و تورات و سایر کتابهاى خدا را در انطاکیه از مغارهاى بیرون مىآورد و در میان اهلتورات با تورات و در میان اهلانجیل با انجیل و در میان اهلزبور با زبور و در میان اهلقرآن با قرآن حکم مىفرماید...(5)
8 - حفظ و ارتقاء کرامت انسانى و حقوق بشر دوستانه:
در جهانىسازى حکومت مهدوى، کرامت انسانها و حقوق بشردوستانه نه تنها محوریت دارد، بلکه به عالىترین حدّ خود خواهد رسید. امیرمؤمنان در بیانى، کرامت بخشى به جامعه انسانى در عصر ظهور را چنین تصویر مىفرمایند:
سپس به کوفه روى مىآورد که قرارگاه و منزل اوست. برده مسلمانى در بند نمىماند جز اینکه او را مىخرد و آزاد مىسازد و بدهکارى نمىماند مگر اینکه دِین او را مىدهد و مظلمهاى نمىماند جز اینکه آن را مىپردازد و کشتهاى نمىماند مگر اینکه دیه او را مىدهد و خانواده او را تأمین مىکند و همه امور را تدبیر، و کارها را تنظیم مىنماید تا آنجایى که زمین را سرشار از عدل و داد مىنماید؛ همانگونه که به هنگام ظهور او، از ظلم و جور لبریز است.(6)
پیامبر مکرم اسلام نیز در بیانى ضمن تبیین برکت عصر ظهور، آن دوره را زمان تکریم و تعظیم امت معرفى مىفرماید:
در آخرالزمان در میان امّتم آن نجاتبخش ملتها قیام مىکند. خدا کران تا کران قلمرو حکومت جهانى او را به وسیله باران سیراب مىسازد و زمین، گیاه و نبات خویش را مىرویاند. اموال عمومى را به طور عادلانه به مردم اعطا مىکند و به دامدارى و دامپرورى اهمیت مىدهد و امت را تکریم نموده و عظمت مىبخشد.(7)
رعایت کرامت انسانها و حقوق بشردوستانه تنها به شخص امام عصر ختم نمىشود؛ بلکه یاران وى نیز بر مبناى رعایت این امور با حضرت دست بیعت مىدهند. علىعلیه السلام در گفتارى طولانى در وصف بیعت 313 تن از یاران خاص حضرت مىفرماید:
"با او بیعت مىکنند که هرگز دزدى نکنند، زنا نکنند، مسلمانى را دشنام ندهند، خون کسى را به ناحق نریزند، به آبروى کسى لطمه نزنند. به خانه کسى هجوم نبرند، کسى را به ناحق نزنند. طلا، نقره، گندم و جو ذخیره نکنند، مال یتیم را نخورند. در مورد چیزى که یقین ندارند گواهى ندهند. مسجدى را خراب نکنند. مشروب نخورند. حریر و خز نپوشند. در برابر سیم و زر سر فرود نیاورند. راه را بر کسى نبندند. راه را ناامن نکنند. از اعمال منافى عفت اجتناب کنند، خوراکى را از گندم و جو انبار نکنند. به کم قناعت کنند. طرفدار پاکى باشند، از پلیدى گریزان باشند. به نیکى فرمان دهند. از زشتیها باز دارند. جامههاى خشن بپوشند. خاک را متکاى خود سازند. در راه خدا، حق جهاد را ادا کنند. و... او نیز در حق خود تعهد مىکند که از راه آنها برود. جامهاى مثل جامه آنها بپوشد. مرکبى همانند آنها سوار شود. آنچنانکه آنها مىخواهند باشد، به کم راضى و قانع باشد. زمین را به یارى خدا پر از عدل و داد کند؛ آن چنانکه پر از جور و ستم شده است. خدا را آنچنانکه شایسته است بپرستند. براى خود دربان و نگهبان اختیار نکند و...(8)
جهانىسازى حکومت مهدوى در عین صلابت، مبتنى بر عطوفت، صفا و صمیمیت و مهرورزى و تکریم انسانها بدون هرگونه تبعیضى است. حکومتى که حتى خفتهاى را بىجهت بیدار نمىکند و با چنین آرامشبخشىاى به عالم بشریت، پناه و مأواى جامعه بشرى مىگردد. در توصیف این وضعیت، پیامبر صلى الله علیه وآله وسلم مىفرماید:
مردم به سوى او پناه مىبرند، چنانکه زنبوران عسل به ملکه خود پناه مىبرند. عدالت را در سراسر گیتى مىگستراند، چنانکه از ستم پر شده بود؛ تا جایى که صفا و صمیمیت صدر اسلام به آنها باز مىگردد. هیچ خفتهاى را بىجهت بیدار نمىکنند و هیچ خونى به ناحق ریخته نمىشود.(9)
9 - نفى قومیتمدارى و نژادپرستى:
در نهضت جهانىسازى مهدوى قومیتمدارى و نژادگرایى جایى نداشته و از منظرها و ملاکهاى تقوا و شایسته سالارى، براى اصلاح امور مادى و معنوى بشر استفاده مىشود. یکى از نمونههاى صدق این گفتار گزینش 313 یار اصلى امامعلیه السلام از کشورهاى مختلف و بر مبناى ملاک تقوا، شایستگى و کاردانى مىباشد. نویسنده عالیقدر کتاب "امام مهدى از ولادت تا ظهور" طى تحقیق جالبى به نام و شهرها و کشورهاى یاران حضرت مهدى اشاره نموده و بر اساس جغرافیاى امروز، قریب به بیست و سه کشور(10) را به عنوان محل سکونت این افراد معرفى نموده.(11) این امر نشانگر آن است که نهضت جهانى مهدوى متکى به قومیت و ملّیت خاصى نیست و ملاک گزینش کارگزارانش، ملاکهاى قرآنى و الهى است.
این مهم به همراه سایر ویژگىهاى حکومت طیبه مهدوى باعث مىگردد که حکومت جهانى مزبور مورد رضایت همه اهل عالم، ملل و نحل مختلف و نظامهاى سیاسى گوناگون بوده و با اجراى کامل عدالت، جهان شاهد رفع شکافها و محرومیتهاى ناشى از استکبارورزى و زیاده خواهى ملل و دول زورمند باشد. و استعدادها و توانمندىها و کلیه حقوق ابناء و جوامع بشرى اعم از ضعیف و قوى محقق گردد و به اصطلاح امروزى جهان نه با توسعه ناموزون بلکه با توسعه موزون مواجه گردد.
از ادله دیگر دال بر نفى قومیتپرستى و نژادگرایى نهضت جهانى موعود؛ کثرت روایاتى است که مشعر برآنست که با وجود عرب و قریشى بودن حضرت مهدى، نه تنها اعراب و قریش در این دولت جهانى به عنوان قوم و طبقه ممتاز شناخته نمىشوند، بلکه بسیارى از آنها بر حسب آزمایشها و ابتلائات عصر مهدوى، مرتد گشته و توسط حضرت نابود مىگردند، حضرت نه تنها به خاطر مشابهت قومى با ایشان، ملاحظه آنها را نمىکند، بلکه طبق مبانى متقن الهى، ایشان را به خاطر کفر و نفاقشان گردن مىزند و بر آنها سخت مىگیرد.(12)
ادامه دارد....
1. سعادتپرور، ظهور نور، پیشین، ص 202، به نقل از اثبات الهداة، ج 3، ص 495، روایت 253.
2. مجلسى، بحارالانوار، ج 52، ص 352.
3. على دوانى، مهدى موعود، ص 229 - 228.
4. همان، ص 244 - 243.
5. سید محمد کاظم قزوینى، امام مهدى از ولادت تا ظهور، ترجمه و تحقیق، على کرمى و سید محمد حسینى، قم، دفتر نشر الهادى، 1376، ص 671 و 672 (به نقل از تفسیر عیاشى، ج 1، ص 66 و معجم احادیث الامامالمهدى، ص 22).
6. همان، ص 750 و 751، (به نقل از عقدالدّرر، انتشارات مسجد جمکران، باب 7، ص 144).
7. محمد حسین رحیمیان، جلوههاى نور از غدیر تا ظهور، قم، دارالثقلین، 1379، ص 183 و 184، (به نقل از روزگار رهایى، ج 1، ص 465 و 466).
8. لطف الله صافى گلپایگانى، منتخب الاثر، قم، مکتبه داورى، ص 478، ب 7، ح 2.
9. برخى از این بلاد و کشورها به شرح زیر است:
10. عراق، قاره آفریقا، عربستان سعودى، ایران، لبنان، ارمنستان، فرانسه، مصر، ترکیه، یمن، بیت المقدس، سوریه، بحرین، هندوستان، مرو یا خراسان واقع در شوروى سابق، افغانستان، اردن، عمان، پاکستان، اتیوبى، ازبکستان، منطقه قفقاز.
11. ر.ک: قزوینى، اماممهدى از ولادت تا ظهور، ص 587 تا 600 .
12. ر.ک: على دوانى، مهدى موعود، ص 240 تا 242.