او هوای نفس را به هدایت و رهنمود الهی بر میگرداند؛ آن هنگام که مردم هدایت الهی را به خواستههای نفسانی بر گرداندهاند. و آنگاه که مردم قرآن را تفسیر به رأی کنند او آرأ و نظریات را به قرآن گرایش دهد.
ابن ابی الحدید میگوید:
این کلام اشاره به امامی است که خداوند او را در آخرالزمان به وجود میآورد و همو باشد که در روایات و آثار به او نوید داده شده است و مقصود از گرایش به قرآن، لغو احکام صادر شده از روی رأی و قیاس، و منع از عمل بر طبق گمان و تخمین، و جایگزین کردن عمل بر طبق قرآن است.
بدین ترتیب ابن ابی الحدید به پیشگویی امیر مؤمنان علیه السلام از ظهور و قیام حضرت مهدی و نقش او در حاکمیت هدایت الهی و قرآن به جای هوا و هوس و رأی و قیاس اعتراف نموده، اما ولادت حضرت را نپذیرفته و تصریح میکند که بعد از این متولّد خواهد شد.
آنچه ما از کلام امیر مؤمنان علیه السلام میفهمیم ایناست که روش آن امام بزرگوار و موعود اسلام، همچون زمامداران جهان، بر هوا و هوس و دینسازی و زورگویی و قوانین تحمیلی استوار نیست، بلکه بر اساس رشد عقلی و پیشرفتهای علمی است. همانگونه که پیامبر عالیمقام اسلام صلی الله علیه و آله در پرتو قرآن و دستورهای اسلام، در مدت کوتاهی روح ایمان، یکتاپرستی، عدالت و نظم و امنیّت همه جانبه را جایگزین عقاید شرک آمیز، رذایل اخلاقی و انواع تبعیضات نمود و سرانجام وضع نکبتبار زندگی جاهلی را از ریشه دگرگون ساخت و عالیترین راه و رسم زندگی و کسب سعادت را به مردم آموخت.
امام علیه السلام در بخش بعد چنین میفرماید:
رویدادها بدانجا منتهی میشود که جنگ همه را به پا خیزاند و مانند حیوان درندهای که در موقع حمله دهان خود را برای دریدن شکار و بلعیدن آن، تا آخرین حد باز میکند به شما نیشخند زند. پستانهای آن از شیر پر گشته(2) مکیدن شیر آن بس شیرین است و سرانجام بس زهرآگین.
امام علیه السلام سخن خود را چنین ادامه میدهد:
لَا وَ فِی غَدٍ - و سَیأْتی غَدٌ بِما لا تَعرِفوُن - یَأخُذُ الْوَالِی مِن غَیرِها عُمَّالِها عَلی مَساوِیءِ أَعْمَالِها، و تُخرِجُ لَهُ الأَرضُ أَفالِیذَ کَبِدِها، و تُلقِی إِلَیهِ سِلماً مَقالیدَها، فَیُریکم کیفَ عَدلُ السِّیرةِ، وَ یُحیِی مَیِّتَ الکِتابِ و السُّنَّةِ؛ آگاه باشید، در فردا - فردایی که از آمدنش و آنچه همراه دارد ناآگاهید - والی و زمامدار، کارفرمایان و گماشتگانِ آن حکومتها رابه سبب تجاوزات و خیانتهایشان محاکمه نموده، به کیفر رساند و زمین پارههای جگر خود را برای او بیرون آورد و از فروتنی کلیدهای خود را به سوی او اندازد و آنگاه او روش زمامداری و آیین دادگستری پیامبر را به شما نشان دهد و آثار مرده و فراموش شده کتاب و سنّت را دگر بار زنده سازد و به اجرا و گسترش درآورد.
ابن ابی الحدید نوشته است:
بدون شک مقصود از والی در این عبارت، امامی است که خداوند او را در آخرالزمان خواهد آفرید.
کلمه «أفالیذ» جمع در جمع «فلذ» به معنی پاره جگر و کنایه از گنجهای زیر زمینی مانند طلا، نقره، الماس و نفت است که برای آنحضرت آشکار خواهد شد. در بعضی از تفاسیر، کلام خداوند متعال «وَ أَخرَجَتِ الأَرضُ أَثقَالَها»(3) به همین امر تفسیر شده است.
آنگاه میگوید:
این مطلب در روایتی با تعبیر "وقائت له الارض أفلاذ کبدها"(4) آمده که معنای آن چنین است: زمین پارههای جگر و ذخایر خود را به خارج پرتاب خواهد کرد.
همچنین ابناثیر پیرامون لغت فلذ گوید:
از اخبار الساعه که گویای حوادث پیش از قیامت است؛ یکی جمله "و تقیء الارض أفلاذ کبدها" است. معنای این جمله آن است که زمین گنجهای نهفته خود را خارج میکند. و مانند این کلام است آیه "وَ أَخرَجَتِ الأَرضُ أَثقَالَها".(5)
علامه قندوزی نیز این کلام امیر مؤمنان علیه السلام را با عنوان "فی ایراد الکلمات القدسیة لعلی - کرم اللَّه وجهه - التی ذکرها فی شأن المهدی فی کتاب نهجالبلاغه" آورده است.(6)
حاکم در مستدرک به نقل از مجاهد از ابنعباس آورده است:
مهدی اوست که زمین را از عدالت پر میکند، چنانکه آکنده شده باشد از ستم. در این موقع چهارپایان و درندگان در امنیت به سر خواهند برد و زمین پارههای جگرش را بیرون اندازد.
مجاهد پرسید: پارههای جگر زمین چیست؟
ابنعباس پاسخ داد: قطعاتی مانند ستون طلا و نقره.(7)
1. خطبه 138
2. شاید کنایه از مواد و مهمات جنگی باشد که از هر سو به جنگجویان اعطا و بدین وسیله آتش جنگ برافروختهتر میگردد.
3. زلزال/2 :99.
4. شرح نهج البلاغه، ج 9، ص 46.
5. نهایه، ج 3، ص 470 - زمخشری، الفائق، ج 3، ص 141.
6. ینابیع المودة، باب 74، ص524.
7. مستدرک، ج 4، ص 514.
برگرفته از منشورات دبیرخانه دائمی اجلاس حضرت مهدی